جدول جو
جدول جو

معنی کنده مار - جستجوی لغت در جدول جو

کنده مار
گاوی که شیرش قطع شده و گوساله اش را تغذیه ننماید
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنده کاری
تصویر کنده کاری
عمل کندن و نقش و نگار انداختن روی سنگ، چوب یا فلز، کنده گری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنده وار
تصویر بنده وار
بنده مانند مانند بنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنده کار
تصویر گنده کار
آنکه کارهای زشت و ناپسند بکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرده کار
تصویر کرده کار
کارکرده، کارآزموده، مجرب، کاردان، برای مثال جادو نباشد از تو به تنبل سوارتر / عفریت کرده کار و تو ز او کرده کارتر (دقیقی - ۹۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
آنچه سبب خنده شود و مردم بر آن بخندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفچه مار
تصویر کفچه مار
نوعی مار سمّی با سری پهن. مار کبرا از انواع این مار است
فرهنگ فارسی عمید
شخصی را گویند که در مس و برنج و چوب و تخته و امثال آن کنده کاری کند، یعنی صورت چیزی بکند و نقش نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنده وار
تصویر بنده وار
مثل بنده مانند بنده و عبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده دار
تصویر زنده دار
حیات دهنده، نگاهبان، حارس، حافظ، زنده دل، شاد و مسرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
مضحک، خنده دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاسه مار
تصویر کاسه مار
نوعی مار: (قدرت انگیخته زخاک انفاق کاسه ماری بصورت آدم) (حکیم شرف الدین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرده کار
تصویر کرده کار
کارآزموده و مجرب
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از اقسام ماران سمی خطر ناک که دارا زهری کشنده است و از گروه پروترو گلیف میباشد. این مار در سطح قدامی دندانها جلو آرواره بالا یی دارا شیاری است که تا نوک دندان ادامه دارد و در آن شیار سم جاری میشود. وجه تسمیه این دسته ماران از آن جهت است که زواید مهره های گردنی خود را باختیار میتوانند پهن کنند و در این حال قسمت سر و گردن آنها بصورت کفچه یا قاشق پهنی در میاید. کفچه ماران دارای اقسام متعددند و همه آنها خطرناکند. گونه ای از آنها در افریقا و مصر وجود دارد (مشهور است که کلئو پاترا ملکه نامدار مصر باز هر یکی از همین کفچه ماران افریقایی انتحارکرد) نوعی از کفچه ماران در کوهستانها اطراف مشهد فراوانند و نیز گونه ای از آنها مار عینکی است که در موقع پهن کردن زواید مهره های گرد نیش شکل عینکی در سطح خلفی پوست بدنش نقش می بندد (وجه تسمیه) و جزو خطرناکتر ین کفچه هاست و در هندوستان فراوان است و بنام کبرا نیز خوانده میشود: (همچو مار کفچه این گردنده دهر کفچه رنگین است اما پر ز زهر)، (سراج الدین)، سر زلف پر پیچ و تاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنده کاری
تصویر کنده کاری
کنده گری حکاکی، منبت کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده کار
تصویر گنده کار
آنکه کارهای زشت و ناپسند کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنده کاری
تصویر کنده کاری
((کَ دِ))
حکاکی روی چوب، فلز و غیره. حکاکی
فرهنگ فارسی معین
یکی از اقسام ماران سمی خطرناک که دارای زهری کشنده است. وجه تسمیه این دسته ماران از آن جهت است که زواید مهره های گردنی خود را به اختیار می توانند پهن کنند و در این حال قسمت سر و گردن آن ها به صورت کفچه یا قاشق پهنی درمی آید. کفچه ماران دارای
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرده کار
تصویر کرده کار
((کَ دِ))
کارآزموده و باتجربه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
Daffy, Farcical, Laughable, Drolly, Funny, Hilarious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
fou, de manière drôle, absurde, drôle, hilarant, risible
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
verrückt, lustig, absurd, urkomisch, lächerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
дурний , кумедно , абсурдний , смішний , смішний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
głupi, zabawnie, absurdalny, śmieszny, zabawny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
疯狂的 , 滑稽地 , 荒谬的 , 有趣的 , 滑稽的 , 可笑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
bobo, de maneira engraçada, absurdo, engraçado, hilário, risível
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
sciocco, in modo divertente, ridicolo, divertente, esilarante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
tonto, de manera graciosa, ridículo, gracioso, hilarante, risible
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
сумасшедший , забавно , абсурдный , смешной , смешной
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
dwaas, grappig, belachelijk, hilarisch, lachwekkend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
บ้า , อย่างตลก , เหลวไหล , ตลก , น่าขัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
bodoh, dengan lucu, konyol, lucu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
पागल , मजेदार तरीके से , हास्यास्पद , मजेदार , हँसने योग्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
טיפשי , בצורה מצחיקה , אבסורדי , מצחיק , מצחיק , מגוחך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خنده دار
تصویر خنده دار
バカな , おかしな , 馬鹿げた , 面白い , 笑える
دیکشنری فارسی به ژاپنی